این پروژه و تحقیق به بررسی موزه مردم شناسی و معرفی چند نمونه موزه می پردازد
موضوع علم مردم شناسي فرهنگ است. فرهنگ يعني همة آثار انساني و به عبارتي هر آنچه توسط انسان ساخته مي شوند و به وجود مي آيد. فرهنگ سه جزء اصلي دارد كه شامل عنصر فرهنگي، تركيب فرهنگي و حوزة فرهنگي مي شود. عنصر فرهنگي كه كوچكترين جزء قابل تعريف فرهنگي است، تركيب فرهنگي هم از مجموعة عناصر فرهنگي كه داراي كاركردهاي همسو باشند تشكيل مي شود و حوزة فرهنگي از عناصر و تركيب فرهنگي به وجود ميآيد كه داراي بُعد جغرافيايي و مكاني است. اين سه جزء فرهنگ هر كدام مي تواند موضوعي مفيد براي طرح و ارائه در موزة مردم شناسي باشند.
از موضوعات مهم در آماده و ارائه يك موزة مردم شناسي مي توان نام برد. معتقدات، آداب و رسوم، زبان معيشت، مسكن، فنون، هنرها، خوراك، پوشاك و ساير جنبه هاي زندگي در جوامع مختلف خصوصاً ايران هستند
مناطق و حوزه هاي جغرافيايي متعدد و متنوع كه در سرتاسر كشورمان پراكنده است ميتواند موضوعات را بيشتر و گستردهتر كند، حوزههايي چون كوهستاني (زاگرس و البرز)، كويري، مناطق جنگلي، سواحل شمالي و جنوبي و مردم مناطق دشتهاي سرسبز همه از جمله موضوعاتي هستند براي تحقيق و ارائه در موزة مردم شناسي.
موزه هاي مردم شناسي را مي توان به طور كلي دو دسته به حساب آورد.
1- موزه هاي مردم شناسي ملّي كه اشياء از اقسانقاط كشور جمعآوري شده و به صورت موضوعي كنار هم چيده و جمع شده اند، اشياء بر مبناي بار فرهنگي مشتركي كه دارند و در مجموعه هاي متعلق به مناطق فرهنگي مختلف صورت ميگيرند، ارائه مي شوند. علاوه بر ارائه و معرفي مستقل هر شيئي، در مجموع يك كار مقايسه اي به عمل ميآيد.
2- موزه هاي بومي، اين موزه ها داراي حوزه و بعد مكاني خاص و تعريف شده اي هستند و اشياء آن بيانگر جنبه هاي مختلف زندگي در يك جا هستند و متعلق به گروه انساني خاصي هستند.
با توجه به اينك انسان محور اصلي موضوعات موزه هاي مردم شناسي است به نظر مي رسد كه مراحل مختلف زندگي يك انسان و اشياء و ابزار مورد استفاده او و همچنين مراسمات و آداب و سنن كه يك انسان در زمان خاصي انجام مي دهد نيز مي تواند موضوعي مناسب براي چيدن و ارائه در يك موزة مردم شناسي باشد.
اشياء موزة مردم شناسي
اشياء و صحنه سازي براي اشياء بايد مربوط به زمان پيش از صنعتي شدن انسان باشد و از نظر تاريخي هم عصر نباشد تا بتوان به عنوان سندي محكم از آن براي مطالعات و پژوهشي استفاده كرد. براي ارائه يك شئي در موزة مردم شناسي بايد كاربرد و مكان استفاده آن را شناخت و بررسي كرد.
نحوة ارائه اشياء در موزة مردم شناسي
با توجه به موضوعات فراوان در اين رابطه مي توان به طور مثال طريق معيشت را موضوع براي معرفي اشياء در موزة مردم شناسي در نظر گرفت و طريقه ارائه اشياء را نشان داد.
در كشور ما، شغلهايي مانند كشاورزي، دامداري، صيادي و تجارت بيتر ديده مي شده و ملموس تر بوده است در كشاورزي سه مرحله كاشت، داشت و برداشت براي هر نوع كشتي و در هر منطقهاي وجود دارد لذا تقسيم بندي ابزاري و مراسمات مربوط به آن مي تواند هم در موزه هاي ملي و هم در موزه هاي منطقهاي ارائه و به نمايش گذاشته شود.
مكان براي موزة مردم شناسي
استفاده از بناهاي تاريخي براي اهداف گوناگون در كشور ما وجود دارد كه بهترين و مناسبترين كاربري آن موزة مردم شناسي است. بناهايي كه خود جزيي از اشياء مردم است بهتر مي تواند ارتباط برقرار كند با اشياء مردم، از جمله بناهاي مناسب براي موزة مردمشناسي، حمامها، كاروانسراها، بازارها، خانهها، كاخها و ساير مكانها هستند، از مساجد و ساير بناهاي مذهبي نيز مي توان موضوعات و اشياء مذهبي را به نمايش گذاشت.
هر فضاي معماري كه بوجود آمده نمايانگر نيازي و برآوردن احتياجي از انسان بوده كه ما مي توانيم با استفاده از آن فضا و اشياء موجود در آن واقعيتهايي از انسانهاي گذشته بدست آوريم و به نمايش بگذاريم.
اهداف موزة مردم شناسي
جامعه شناسي به لايه هاي روي و ظاهري جامعه مينگرد و ابعاد گوناگون زندگي ظاهري انسان را در نظر دارد. ولي مردم شناسي به لايه هاي زيرين جامعه مي نگرد.
موزة مردم شناسي مي تواند پايگاه محكمي براي تحقيقات مردم شناسان، جامعه شناسان و ساير انديشمندان باشد، خصوصاً موزة هاي محلي و منطقهاي در كشف رازهاي نهفته مناطق مختلف كمك حال انديشمندان خواهند بود. با مطالعه دقيق در احوال اين موزه ها مي توانند در حل مشكلات اقتصادي، سياسي و اجتماعي هر منطقه اي گام برداشت.
برقراري ارتباط بين فرهنگ هاي مختلف و يا به عبارت ساده تر ارتباط بين مردم، وظيفه موزه هاي مردم شناسي است كه با توجه به فشارهاي مختلفي كه از هر سو به مردم وارد مي شود و آنها را از گذشته و زندگي آرام گذشته خود دور مي سازد با ديدن اين اشياء و ياد خاطرات خوش آن مي تواند تسكيني بر دردهاي انسان باشد و براي رسيدن به دنيايي آرام و عاري از هرگونه كينه و نفاق كوششي كند و رفاه و آسايش را براي همه بخواهد و حق همه بداند.
خلاصه:اهميت موزه و تاريخ تاسيس آن، معرفي طبقات مختلف موزه واشيائي كه به معرفي نمايش گذاشته شده، طبقه اول غرفههاي: آرايش سفال، اشياء فلزي، ساختههاي چوبي، شيشهاي و سنگي، نمد، منبتكاري و خاتمكاري، فرامين، قلمدانهاو عقدنامهها، دراويش سازها، روشنائي، حمام، قهوهخانه، تدفين ـ طبقه دوم غرفههاي: پوشاك، بافندگي، صنايع دست، سفر، زورخانه، كفپوشها.
موزه مردم شناسي
براي شناخت شكل ها، قيافه ها و معيارهاي مردم نقاط مختلف ايران، لباسي كه اين مردم مي پوشند يا مي پوشيدند، ابزار و آلاتي كه در زندگاني روزمره، آئين ها، مكان ها وجاهاي مخصوصي چون زورخانه و خانقاه بكار مي بردند، از آن زمان كه موزه در ايران جائي براي خود باز كرد، طرح و برنامه اي در ذهن ها بود.
منهاي جنبه هاي مستقيم تحقيقي و فرستادن گروههاي محقق به نقاط و خطه هاي مختلف ايران و بررسي در قيافه و لباس و ابزار و آلات زندگي و آئين ها و عادت هاي مردم كه زمينه هاي اصلي دانش تازه و شيريني بنام مر دم شناسي را تشكيل ميدهد، اين فكر وجود داشت كه در تهران وديگر مراكز استان، موزه هائي براي اين منظور تشكيل شود تا هم وسيله اي براي تحقيق و بررسي اهل پژوهش باشد و هم محلي براي تدريس مردم شناسي به دانشجوياني كه در اين رشته درس مي خوانند و يا مي خواهند مردم خود را خوب بشناسند و از اين راه به ريشه ها و اصول همبستگي و پيوند ملي دست يابند.
بي ترديد، چه از راه گشت وگذار و راه يافتن به نقاط دور و نزديك اين سرزمين كه صاحب فرهنگ و آئيني وسيع است وچه از راه مطالعه در احوال و عادات و ابزار و آلات زندگي و نزديكي و دوري اين وسايل و قيافه ها، علم مردم شناسي كه به تازگي مورد توجه فراوان اهل تحقق و بررسي قرار گرفته است، امكان بيشتر و آسانتري براي گسترش خواهد يافت. اين، از آن دسته دانش هائي است كه اگر خوب شناخته آيد و به اشاعه اي مطلوب برسد، مورد استقبال فراوان بيشتر طبقات و قشرهاي اجتماعي و بويژه دانش آموز و دانشجو قرار خواهد گرفت. چرا دانستن هر نكته اش شيرين و سهل است و دريچه تازه اي را بروي يادگيرنده باز مي كند.
براي نمونه ، اگر دانش آموز دبيرستاني، از راه مطالعه ي مستقيم، يعني رفتن ميان ايل شاهسون آذربايجان يا از راه غير مستقيم، يعني ديدن قيافه شاهسون و لباس و آلات و ابزار و وسايل چادرنشيني و زندگي او، بخشي ازمردم خود را بشناسد، برايش شيرين تر از آن خواهد بود كه در كتاب بخواند.
«ديرك» چادر يعني چه، يا اينكه پيراهن زن هاي شاهسون بلند است يا كوتاه ومردهايش چه جور كلاهي بسر مي گذارد.
اينست كه لزوم تشكيل موزه ي مردم شناسي و از همه مهمتر تكميل موزه ي موجود تهران كه رو بفراموشي ميرفت، از مدت ها پيش ذهن مسؤولان را بخود مشغول كرده بود.
اين موزه، با شكل ووضع وكيفيتي بهتر – از سال پيش در كاخ گلستان تشكيل شده است.
بنياد اين موزه به سال 1314 بدوران سلطنت رضاشاه كبير نهاده شد و پس از چند سال كوشش در راه تشكيل آن، سال 1316 گشايش يافت. محل موزه مردم شناسي از مهرماه 1316 تا آبان ماه 1347 در خيابان بوعلي (ارامنه سابق) بود و از آن ببعد به محل فعلي «كاخ ابيض» منتقل شد.
كاخ ابيض در اواخر سلطنت ناصرالدينشاه در گوشة جنوب غربي محوطه گلستان ساخته شد وبعلت سفيدي رنگ نماي ساختمان و پله ها و ازاره هاي سراسري كاخ كه همه از مرمر سسفيد رگدار است به كاخ ابيض معروف شد. اين كاخ از ابتداي بناي خود همواره محل اشتغال صدراعظم ها و رئيس الوزاءها و نخست وزيران وقت بود و جلسات هيئت دولت هميشه در تالار اين كاخ تشكيل ميشد.
حدود هفده سال پيش كه نخست وزيري به كاخ والاحضرت شاهپور عليرضا پهلوي در خيابان كاخ انتقال يافت، بفرمان شاهنشاه كاخ ابيض در اختيار هنرهاي زيباي كشور (وزارت فرهنگ و هنر امروز) قرار گرفت وپس از انجام تعميراتي در آن به محل تشكيل نمايشگاههاي موقت ومركز فعاليت هاي ادارة كل موزه ها و فرهنگ عامه اختصاص داده شد پس از تشكيل وزارت فرهنگ و هنر و انتقال اداره كل موزه ها و فرهنگ عامه به محل جديد، در وضع نماي غربي و اطاقهاي طبقات كاخ ابيض منطبق با شيوه اصلي تغييرات و تعميرات مهمي انجام گرفت تا از انهدام وويراني آن كه بعلت رطوبت و كهنگي ساختمان پيش آمده بود جلوگيري شود.
در فرمت word قابل ویرایش و در 40 صفحه می باشد .
بخشی از محتوای فایل ::
موضوع علم مردم شناسي فرهنگ است. فرهنگ يعني همة آثار انساني و به عبارتي هر آنچه توسط انسان ساخته مي شوند و به وجود مي آيد. فرهنگ سه جزء اصلي دارد كه شامل عنصر فرهنگي، تركيب فرهنگي و حوزة فرهنگي مي شود. عنصر فرهنگي كه كوچكترين جزء قابل تعريف فرهنگي است، تركيب فرهنگي هم از مجموعة عناصر فرهنگي كه داراي كاركردهاي همسو باشند تشكيل مي شود و حوزة فرهنگي از عناصر و تركيب فرهنگي به وجود ميآيد كه داراي بُعد جغرافيايي و مكاني است. اين سه جزء فرهنگ هر كدام مي تواند موضوعي مفيد براي طرح و ارائه در موزة مردم شناسي باشند.
از موضوعات مهم در آماده و ارائه يك موزة مردم شناسي مي توان نام برد. معتقدات، آداب و رسوم، زبان معيشت، مسكن، فنون، هنرها، خوراك، پوشاك و ساير جنبه هاي زندگي در جوامع مختلف خصوصاً ايران هستند
مناطق و حوزه هاي جغرافيايي متعدد و متنوع كه در سرتاسر كشورمان پراكنده است ميتواند موضوعات را بيشتر و گستردهتر كند، حوزههايي چون كوهستاني (زاگرس و البرز)، كويري، مناطق جنگلي، سواحل شمالي و جنوبي و مردم مناطق دشتهاي سرسبز همه از جمله موضوعاتي هستند براي تحقيق و ارائه در موزة مردم شناسي.
موزه هاي مردم شناسي را مي توان به طور كلي دو دسته به حساب آورد.
1- موزه هاي مردم شناسي ملّي كه اشياء از اقسانقاط كشور جمعآوري شده و به صورت موضوعي كنار هم چيده و جمع شده اند، اشياء بر مبناي بار فرهنگي مشتركي كه دارند و در مجموعه هاي متعلق به مناطق فرهنگي مختلف صورت ميگيرند، ارائه مي شوند. علاوه بر ارائه و معرفي مستقل هر شيئي، در مجموع يك كار مقايسه اي به عمل ميآيد.
2- موزه هاي بومي، اين موزه ها داراي حوزه و بعد مكاني خاص و تعريف شده اي هستند و اشياء آن بيانگر جنبه هاي مختلف زندگي در يك جا هستند و متعلق به گروه انساني خاصي هستند.
با توجه به اينك انسان محور اصلي موضوعات موزه هاي مردم شناسي است به نظر مي رسد كه مراحل مختلف زندگي يك انسان و اشياء و ابزار مورد استفاده او و همچنين مراسمات و آداب و سنن كه يك انسان در زمان خاصي انجام مي دهد نيز مي تواند موضوعي مناسب براي چيدن و ارائه در يك موزة مردم شناسي باشد.
اشياء موزة مردم شناسي
اشياء و صحنه سازي براي اشياء بايد مربوط به زمان پيش از صنعتي شدن انسان باشد و از نظر تاريخي هم عصر نباشد تا بتوان به عنوان سندي محكم از آن براي مطالعات و پژوهشي استفاده كرد. براي ارائه يك شئي در موزة مردم شناسي بايد كاربرد و مكان استفاده آن را شناخت و بررسي كرد.
نحوة ارائه اشياء در موزة مردم شناسي
با توجه به موضوعات فراوان در اين رابطه مي توان به طور مثال طريق معيشت را موضوع براي معرفي اشياء در موزة مردم شناسي در نظر گرفت و طريقه ارائه اشياء را نشان داد.
در كشور ما، شغلهايي مانند كشاورزي، دامداري، صيادي و تجارت بيتر ديده مي شده و ملموس تر بوده است در كشاورزي سه مرحله كاشت، داشت و برداشت براي هر نوع كشتي و در هر منطقهاي وجود دارد لذا تقسيم بندي ابزاري و مراسمات مربوط به آن مي تواند هم در موزه هاي ملي و هم در موزه هاي منطقهاي ارائه و به نمايش گذاشته شود.
مكان براي موزة مردم شناسي
استفاده از بناهاي تاريخي براي اهداف گوناگون در كشور ما وجود دارد كه بهترين و مناسبترين كاربري آن موزة مردم شناسي است. بناهايي كه خود جزيي از اشياء مردم است بهتر مي تواند ارتباط برقرار كند با اشياء مردم، از جمله بناهاي مناسب براي موزة مردمشناسي، حمامها، كاروانسراها، بازارها، خانهها، كاخها و ساير مكانها هستند، از مساجد و ساير بناهاي مذهبي نيز مي توان موضوعات و اشياء مذهبي را به نمايش گذاشت.
هر فضاي معماري كه بوجود آمده نمايانگر نيازي و برآوردن احتياجي از انسان بوده كه ما مي توانيم با استفاده از آن فضا و اشياء موجود در آن واقعيتهايي از انسانهاي گذشته بدست آوريم و به نمايش بگذاريم.
اهداف موزة مردم شناسي
جامعه شناسي به لايه هاي روي و ظاهري جامعه مينگرد و ابعاد گوناگون زندگي ظاهري انسان را در نظر دارد. ولي مردم شناسي به لايه هاي زيرين جامعه مي نگرد.
موزة مردم شناسي مي تواند پايگاه محكمي براي تحقيقات مردم شناسان، جامعه شناسان و ساير انديشمندان باشد، خصوصاً موزة هاي محلي و منطقهاي در كشف رازهاي نهفته مناطق مختلف كمك حال انديشمندان خواهند بود. با مطالعه دقيق در احوال اين موزه ها مي توانند در حل مشكلات اقتصادي، سياسي و اجتماعي هر منطقه اي گام برداشت.
برقراري ارتباط بين فرهنگ هاي مختلف و يا به عبارت ساده تر ارتباط بين مردم، وظيفه موزه هاي مردم شناسي است كه با توجه به فشارهاي مختلفي كه از هر سو به مردم وارد مي شود و آنها را از گذشته و زندگي آرام گذشته خود دور مي سازد با ديدن اين اشياء و ياد خاطرات خوش آن مي تواند تسكيني بر دردهاي انسان باشد و براي رسيدن به دنيايي آرام و عاري از هرگونه كينه و نفاق كوششي كند و رفاه و آسايش را براي همه بخواهد و حق همه بداند.
خلاصه:اهميت موزه و تاريخ تاسيس آن، معرفي طبقات مختلف موزه واشيائي كه به معرفي نمايش گذاشته شده، طبقه اول غرفههاي: آرايش سفال، اشياء فلزي، ساختههاي چوبي، شيشهاي و سنگي، نمد، منبتكاري و خاتمكاري، فرامين، قلمدانهاو عقدنامهها، دراويش سازها، روشنائي، حمام، قهوهخانه، تدفين ـ طبقه دوم غرفههاي: پوشاك، بافندگي، صنايع دست، سفر، زورخانه، كفپوشها.
موزه مردم شناسي
براي شناخت شكل ها، قيافه ها و معيارهاي مردم نقاط مختلف ايران، لباسي كه اين مردم مي پوشند يا مي پوشيدند، ابزار و آلاتي كه در زندگاني روزمره، آئين ها، مكان ها وجاهاي مخصوصي چون زورخانه و خانقاه بكار مي بردند، از آن زمان كه موزه در ايران جائي براي خود باز كرد، طرح و برنامه اي در ذهن ها بود.
منهاي جنبه هاي مستقيم تحقيقي و فرستادن گروههاي محقق به نقاط و خطه هاي مختلف ايران و بررسي در قيافه و لباس و ابزار و آلات زندگي و آئين ها و عادت هاي مردم كه زمينه هاي اصلي دانش تازه و شيريني بنام مر دم شناسي را تشكيل ميدهد، اين فكر وجود داشت كه در تهران وديگر مراكز استان، موزه هائي براي اين منظور تشكيل شود تا هم وسيله اي براي تحقيق و بررسي اهل پژوهش باشد و هم محلي براي تدريس مردم شناسي به دانشجوياني كه در اين رشته درس مي خوانند و يا مي خواهند مردم خود را خوب بشناسند و از اين راه به ريشه ها و اصول همبستگي و پيوند ملي دست يابند.
بي ترديد، چه از راه گشت وگذار و راه يافتن به نقاط دور و نزديك اين سرزمين كه صاحب فرهنگ و آئيني وسيع است وچه از راه مطالعه در احوال و عادات و ابزار و آلات زندگي و نزديكي و دوري اين وسايل و قيافه ها، علم مردم شناسي كه به تازگي مورد توجه فراوان اهل تحقق و بررسي قرار گرفته است، امكان بيشتر و آسانتري براي گسترش خواهد يافت. اين، از آن دسته دانش هائي است كه اگر خوب شناخته آيد و به اشاعه اي مطلوب برسد، مورد استقبال فراوان بيشتر طبقات و قشرهاي اجتماعي و بويژه دانش آموز و دانشجو قرار خواهد گرفت. چرا دانستن هر نكته اش شيرين و سهل است و دريچه تازه اي را بروي يادگيرنده باز مي كند.
براي نمونه ، اگر دانش آموز دبيرستاني، از راه مطالعه ي مستقيم، يعني رفتن ميان ايل شاهسون آذربايجان يا از راه غير مستقيم، يعني ديدن قيافه شاهسون و لباس و آلات و ابزار و وسايل چادرنشيني و زندگي او، بخشي ازمردم خود را بشناسد، برايش شيرين تر از آن خواهد بود كه در كتاب بخواند.
«ديرك» چادر يعني چه، يا اينكه پيراهن زن هاي شاهسون بلند است يا كوتاه ومردهايش چه جور كلاهي بسر مي گذارد.
اينست كه لزوم تشكيل موزه ي مردم شناسي و از همه مهمتر تكميل موزه ي موجود تهران كه رو بفراموشي ميرفت، از مدت ها پيش ذهن مسؤولان را بخود مشغول كرده بود.
اين موزه، با شكل ووضع وكيفيتي بهتر – از سال پيش در كاخ گلستان تشكيل شده است.
بنياد اين موزه به سال 1314 بدوران سلطنت رضاشاه كبير نهاده شد و پس از چند سال كوشش در راه تشكيل آن، سال 1316 گشايش يافت. محل موزه مردم شناسي از مهرماه 1316 تا آبان ماه 1347 در خيابان بوعلي (ارامنه سابق) بود و از آن ببعد به محل فعلي «كاخ ابيض» منتقل شد.
كاخ ابيض در اواخر سلطنت ناصرالدينشاه در گوشة جنوب غربي محوطه گلستان ساخته شد وبعلت سفيدي رنگ نماي ساختمان و پله ها و ازاره هاي سراسري كاخ كه همه از مرمر سسفيد رگدار است به كاخ ابيض معروف شد. اين كاخ از ابتداي بناي خود همواره محل اشتغال صدراعظم ها و رئيس الوزاءها و نخست وزيران وقت بود و جلسات هيئت دولت هميشه در تالار اين كاخ تشكيل ميشد.
حدود هفده سال پيش كه نخست وزيري به كاخ والاحضرت شاهپور عليرضا پهلوي در خيابان كاخ انتقال يافت، بفرمان شاهنشاه كاخ ابيض در اختيار هنرهاي زيباي كشور (وزارت فرهنگ و هنر امروز) قرار گرفت وپس از انجام تعميراتي در آن به محل تشكيل نمايشگاههاي موقت ومركز فعاليت هاي ادارة كل موزه ها و فرهنگ عامه اختصاص داده شد پس از تشكيل وزارت فرهنگ و هنر و انتقال اداره كل موزه ها و فرهنگ عامه به محل جديد، در وضع نماي غربي و اطاقهاي طبقات كاخ ابيض منطبق با شيوه اصلي تغييرات و تعميرات مهمي انجام گرفت تا از انهدام وويراني آن كه بعلت رطوبت و كهنگي ساختمان پيش آمده بود جلوگيري شود.
این پروژه و تحقیق به بررسی موزه مردم شناسی و معرفی چند نمونه موزه می پردازد
در فرمت word قابل ویرایش و در 40 صفحه می باشد .
در فرمت word قابل ویرایش و در 40 صفحه می باشد .