مشخصات فایل:
تحقیق ابوالقاسم فردوسي
قالب بندی: ورد
تعداد صفحات: 3
بخشی از تحقیق:
ابوالقاسم فردوسي :نام
فردوسي :لقب
329ه ق :تولد
405 يا 409 ه ق :وفات
شاهنامه :آثار
حكيم ابوالقاسم فردوسي طوسي بزرگترين حماسه سراي تاريخ ايران و يكي از برجسته ترين شاعران جهان مي باشد. محل تولد اين شاعر بزرگ دهكده (باژ) يا (باز) از طابران طوس است. در نسخه اي معتبر از شاهنامه سالهاي عمر او 76 و نزديك 80 ياد شده است تولد او به سال 329 ه.ق و برابر با سال در گذشت رودكي مي باشد.
كنيت فردوسي همه جا فردوسي آمده است و صورت درست نام خود و پدرش روشن نيست.
خانواده او بنابر يادداشتهاي نظامي عروضي از دهقان هاي طوس و صاحب ثروت و آب و ملك بوده اند اما اين توانگري و مكنت در طي ساليان دراز به تهي دستي گرائيد و در روزگار پيري، شاعر عالي قدر با تنگدستي و نياز به سر برده است.
در خطاب به روزگار وارونه گرد گفته است:
چو بودم جوان برترم داشتي به پيري مرا خوار بگذاشتي
هنگامي كه هنوز نيروي جواني و مايه زندگاني شاعر نرفته بود انديشه نظم شاهنامه، او را به خود مشغول داشت و روزي كه بدين كار دست زد بيش از 42 سال از زندگانيش نمي گذشت.
افسانه هايي درباره سبب نظم اين اثر جاويدان در تذكره ها و تواريخ قديم آمده است، اغلب بي اساس و دور از حقيقت است.
در سالهاي اواخر قرن چهارم هجري هنگاميكه فردوسي به 65 سالگي رسيده بود مرگ فرزند جوانش پشت پدر را دو تا كرد.
نه بر آرزو يافت گيتي و رفت جوان را چو شد سال برسي و هفت
نپرسيد از اين پير و تنها برفت مرا شصت و پنج و تراسي و هفت
بزرگترين حماسه ايراني و يكي از چند اثر كوه آساي ادبي جهان شاهنامه فردوسي است، داستانهاي حماسي و روايات تاريخي و افسانه هاي ما در قرون پيش از اسلام در كتب بسياري پراكنده بود كه از جمله آنها مي توان بهرام چوبين، داستان رستم و اسفنديار را نام برد و برتر و جامع تر از همه آنها خداينامه است
فردوسي براي تاليف شاهنامه زحمات فراواني كشيد و نيروي جسمي و مالي خود را هم بر سر آن نهاد، خود مي گويد كه براي فراهم كردن متن داستانها (بپرسيدم از هر كسي بي شمار) در اين راه بزرگان زمان وي را تشويق مي كردند و او در حدود 30 سال در اين كار پايداري كرد.
از مدايحي كه در شاهنامه آمده است، چنين استنباط مي شود كه وزير سلطان محمود و گروهي ديگر از بزرگان خراسان به او نظر لطف داشته اند و در كار شاهنامه مشوق وي بوده اند.
اما فردوسي راه زيادي به دربار نگشوده و علت آن وجود مردمي متعصب در دربار بود و هر آنچه را كه به ايران پيش از اسلام باز مي گشت به حكم تعصب باطل مي شمرد و از ديگر دلايل حسارت دربار بود كه نزديك شدن او را به شاه به زبان خود مي ديدند كه نه با مذهب و افكار فردوسي موافقت داشت و نه مي توانست غرور ميهني او را بپذيرد
بهر حال شاهنامه در بارگاه غزنين خوانده شد و ديري نپاييد كه حسادت بدگويان (بازار فردوسي) را تباه كرد. شاهنامه فردوسي به تمام زبانهاي زنده دنيا ترجمه شده و درباره آن كتابها و مقاله هاي بيشمار به رشته تحرير در آمده است
فردوسي را بايد پيشرو كساني شمرد كه به افتخارات ايران كهن جان داده و عظمت آن را آشكار ساخته اند. او از مظهر وطن دوستي واقعي است تز طرف ديگر او را مي توان حافظ تاريخ ايران كهن دانست
مطالعه منابع عربي دوره اسلامي و آثار باقيمانده از روزگاران پيش از اسلام نشان مي دهد كه بسياري از روايات شاهنامه درست مطابق خداينامه هاي پيشينيان است و حكيم طوسي در نقل كردن آنها كمال امانت را مراعات كرده است
نكته ديگر شاهنامه اين است كه در اثر گرانبهاي فردوسي گاه آداب و رسوم و شيوه زندگي مردم ايران كهن به نقل از منابع قديم آورده شده و به اين طريق مطالعه شاهنامه دانست و به عبارت ديگر شاهنامه ماخذي براي جامعه شناسي تاريخي است
يكي از بزرگترين اميتازهاي فردوسي ايمان به اصول اخلاقي است. فردوسي هرگز لفظ ركيك و سخن ناپسند در كتاب خود نياورده است.سخن پردازي كه درباره او گفتگو مي كنيم صاحب دلي حساس بوده و سوز و گداز و شيدايي عاشقانه را بخوبي در لا به لاي ابيات پر همينه اين حماسه بزرگ گنجانده است
سرگذشت عشق زال و رودابه و داستان منيژه و بيژن نمونه اي از آن گونه شعر است. گاه گاه صحنه يك ديدار يا سلام و احوالپرسي را در عين سادگي چنان شرح مي دهد كه گويي خواننده، ماجرا را به چشم مي بيند، هنگاميكه (گيو) براي آوردن كيخسرو، به توران سفر مي كند، خسرو با شادي از او استقبال مي كند.فردوسي مي گويد
!خرد را چو شايسته وار آمدي !ورا گفت: اين گيو شاد آمدي
فردوسي در صف منظره ها و نمايش پرده هاي مختلف رزم و بزم بر بسياري از شاعران پارسي برتري دارد. در وصفهاي او سادگي ، دقت و لطافت بيان با هم آميخته است بنا بر تحقيق هانري ماسه فرانسوي در سراسر شاهنامه بيش از 250 قطعه توصيف وجود دارد كه اغلب آنها بديع و دلكش است
:در زيبايي رودابه دختر سهراب، معشوقه زال چنين مي گويد
به رخ چون بهار و به بالا چو نساخ ز سر تا پايش به كردار عاج
مژده تيرگي برده از پر زاغ دو چشمش بسان دو نرگس به باغ
سرود دلكشي كه در وصف مازندران ساخته و در آن كوه، لاله، سنبل، هواي خوشگوار و زمين مشكبار در شمال ايران سخن گفته، وصف دقيق و درستي از ديار مازندران است. آنجا كه سياهي شب را در آغار داستان منيژه و بيژن نقاشي مي كند بديع ترين و ارزنده ترين تصوير شب را در سخن او مي بينم
و . . .
فردوسي :لقب
329ه ق :تولد
405 يا 409 ه ق :وفات
شاهنامه :آثار
حكيم ابوالقاسم فردوسي طوسي بزرگترين حماسه سراي تاريخ ايران و يكي از برجسته ترين شاعران جهان مي باشد. محل تولد اين شاعر بزرگ دهكده (باژ) يا (باز) از طابران طوس است. در نسخه اي معتبر از شاهنامه سالهاي عمر او 76 و نزديك 80 ياد شده است تولد او به سال 329 ه.ق و برابر با سال در گذشت رودكي مي باشد.
كنيت فردوسي همه جا فردوسي آمده است و صورت درست نام خود و پدرش روشن نيست.
خانواده او بنابر يادداشتهاي نظامي عروضي از دهقان هاي طوس و صاحب ثروت و آب و ملك بوده اند اما اين توانگري و مكنت در طي ساليان دراز به تهي دستي گرائيد و در روزگار پيري، شاعر عالي قدر با تنگدستي و نياز به سر برده است.
در خطاب به روزگار وارونه گرد گفته است:
چو بودم جوان برترم داشتي به پيري مرا خوار بگذاشتي
هنگامي كه هنوز نيروي جواني و مايه زندگاني شاعر نرفته بود انديشه نظم شاهنامه، او را به خود مشغول داشت و روزي كه بدين كار دست زد بيش از 42 سال از زندگانيش نمي گذشت.
افسانه هايي درباره سبب نظم اين اثر جاويدان در تذكره ها و تواريخ قديم آمده است، اغلب بي اساس و دور از حقيقت است.
در سالهاي اواخر قرن چهارم هجري هنگاميكه فردوسي به 65 سالگي رسيده بود مرگ فرزند جوانش پشت پدر را دو تا كرد.
نه بر آرزو يافت گيتي و رفت جوان را چو شد سال برسي و هفت
نپرسيد از اين پير و تنها برفت مرا شصت و پنج و تراسي و هفت
بزرگترين حماسه ايراني و يكي از چند اثر كوه آساي ادبي جهان شاهنامه فردوسي است، داستانهاي حماسي و روايات تاريخي و افسانه هاي ما در قرون پيش از اسلام در كتب بسياري پراكنده بود كه از جمله آنها مي توان بهرام چوبين، داستان رستم و اسفنديار را نام برد و برتر و جامع تر از همه آنها خداينامه است
فردوسي براي تاليف شاهنامه زحمات فراواني كشيد و نيروي جسمي و مالي خود را هم بر سر آن نهاد، خود مي گويد كه براي فراهم كردن متن داستانها (بپرسيدم از هر كسي بي شمار) در اين راه بزرگان زمان وي را تشويق مي كردند و او در حدود 30 سال در اين كار پايداري كرد.
از مدايحي كه در شاهنامه آمده است، چنين استنباط مي شود كه وزير سلطان محمود و گروهي ديگر از بزرگان خراسان به او نظر لطف داشته اند و در كار شاهنامه مشوق وي بوده اند.
اما فردوسي راه زيادي به دربار نگشوده و علت آن وجود مردمي متعصب در دربار بود و هر آنچه را كه به ايران پيش از اسلام باز مي گشت به حكم تعصب باطل مي شمرد و از ديگر دلايل حسارت دربار بود كه نزديك شدن او را به شاه به زبان خود مي ديدند كه نه با مذهب و افكار فردوسي موافقت داشت و نه مي توانست غرور ميهني او را بپذيرد
بهر حال شاهنامه در بارگاه غزنين خوانده شد و ديري نپاييد كه حسادت بدگويان (بازار فردوسي) را تباه كرد. شاهنامه فردوسي به تمام زبانهاي زنده دنيا ترجمه شده و درباره آن كتابها و مقاله هاي بيشمار به رشته تحرير در آمده است
فردوسي را بايد پيشرو كساني شمرد كه به افتخارات ايران كهن جان داده و عظمت آن را آشكار ساخته اند. او از مظهر وطن دوستي واقعي است تز طرف ديگر او را مي توان حافظ تاريخ ايران كهن دانست
مطالعه منابع عربي دوره اسلامي و آثار باقيمانده از روزگاران پيش از اسلام نشان مي دهد كه بسياري از روايات شاهنامه درست مطابق خداينامه هاي پيشينيان است و حكيم طوسي در نقل كردن آنها كمال امانت را مراعات كرده است
نكته ديگر شاهنامه اين است كه در اثر گرانبهاي فردوسي گاه آداب و رسوم و شيوه زندگي مردم ايران كهن به نقل از منابع قديم آورده شده و به اين طريق مطالعه شاهنامه دانست و به عبارت ديگر شاهنامه ماخذي براي جامعه شناسي تاريخي است
يكي از بزرگترين اميتازهاي فردوسي ايمان به اصول اخلاقي است. فردوسي هرگز لفظ ركيك و سخن ناپسند در كتاب خود نياورده است.سخن پردازي كه درباره او گفتگو مي كنيم صاحب دلي حساس بوده و سوز و گداز و شيدايي عاشقانه را بخوبي در لا به لاي ابيات پر همينه اين حماسه بزرگ گنجانده است
سرگذشت عشق زال و رودابه و داستان منيژه و بيژن نمونه اي از آن گونه شعر است. گاه گاه صحنه يك ديدار يا سلام و احوالپرسي را در عين سادگي چنان شرح مي دهد كه گويي خواننده، ماجرا را به چشم مي بيند، هنگاميكه (گيو) براي آوردن كيخسرو، به توران سفر مي كند، خسرو با شادي از او استقبال مي كند.فردوسي مي گويد
!خرد را چو شايسته وار آمدي !ورا گفت: اين گيو شاد آمدي
فردوسي در صف منظره ها و نمايش پرده هاي مختلف رزم و بزم بر بسياري از شاعران پارسي برتري دارد. در وصفهاي او سادگي ، دقت و لطافت بيان با هم آميخته است بنا بر تحقيق هانري ماسه فرانسوي در سراسر شاهنامه بيش از 250 قطعه توصيف وجود دارد كه اغلب آنها بديع و دلكش است
:در زيبايي رودابه دختر سهراب، معشوقه زال چنين مي گويد
به رخ چون بهار و به بالا چو نساخ ز سر تا پايش به كردار عاج
مژده تيرگي برده از پر زاغ دو چشمش بسان دو نرگس به باغ
سرود دلكشي كه در وصف مازندران ساخته و در آن كوه، لاله، سنبل، هواي خوشگوار و زمين مشكبار در شمال ايران سخن گفته، وصف دقيق و درستي از ديار مازندران است. آنجا كه سياهي شب را در آغار داستان منيژه و بيژن نقاشي مي كند بديع ترين و ارزنده ترين تصوير شب را در سخن او مي بينم
و . . .
در قالب doc و در 3 صفحه و قابل ویرایش.