تحقيق امام خمينى سياستمدارى بزرگ و بزرگ سياستمدار
متشکل از 58 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
امام خمينى سياستمدارى بزرگ و بزرگ سياستمدار
از بعد سياسى امام خمينى يك شخصيتبىنظيرى بود كه دوست و دشمن بر آن اذعان داشتند. عنوانهايى نظير تئوريسين بزرگ، صاحبنظر برجسته، تحليلگر سياسى فوقالعاده، استراتژيستبلند پايه، آيندهنگرى قوى، جهان بين منحصر به فرد، داراى دكترين عالى و پيچيده، ژرفنگر، غير قابل پيش بينى و داراى پيچيدگى بسيار دور بخشى از عنوانهايى بود كه شخصيتهاى جهانى به حضرت امام خمينى دادهاند، واقعيت اين است كه حضرت امام امت همه عنوانها و القاب فوق را داشت ولى اينها همه صفات امام نبود، بلكه ناظران بينالمللى هر كدام از ديدگاه خاصى امام عزيز را مىديدند. اينك با توجه به محدوديت كلام گوشههايى از ويژگيهاى سياسى امام راحل را به شكلى كاملا موجز و خلاصه ذكر مىكنيم.
1- خودباورى به جاى خودباختگى:
يكى از برجستهترين اهداف امام عزيز تلقين روح خود باورى به عموم مسلمانان و بخصوص به مردم خود بود. بنيانگذار جمهورى اسلامى در اين استراتژى الهى خود از دو تاكتيك معروف استفاده مىنمود:
الف - تحقير قدرتها و ابرقدرتها
رهبر كبير انقلاب اسلامى كه به خوبى به جنايتهاى كشورهاى امپرياليستى در تحقير ملتهاى دربند آگاهى داشت و آثار ذلتبار سلطه ابرقدرتها را بر ملتها مشاهده نموده بود، درصدد برآمد كه اولا آنها را كوچكتر از آنچه هستند و نشان مىدهند معرفى كند، ثانيا بر مبناى قاعده تاييد باطل، باطل است، سعى وافر بر نفى تاثيرگذارى و موقعيتبرتر آنها داشتند. تكرار جمله امريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند، از امريكا در ذهن و فكر مردم ما كشورى و قدرتى ترسيم نمود كه قدرت هيچ كارى را ندارد. الحق همين جمله كاخ ابرقدرتى امريكا را فرو ريخت و حتى امكان واكنش مناسب در برابر طوفان سهمگين انقلاب اسلامى را از او گرفت. حال آنكه امريكا به عنوان يك واقعيت، ابرقدرتى بود كه به خود حق مىداد و مىدهد كه در امور داخلى كشورها مداخله نمايد. در ويتنام آنهمه جنايت مرتكب شود، گرانادا را به اشغال خود درآورد، ليبى را بمباران و در نيكاراگوئه دخالت نظامى نمايد. نوريهگا را از اريكه قدرت در پاناما به زير كشد و از اسرائيل حمايتبىقيد و شرط نمايد و به اعراب بىاعتنايى كند. اين درست است كه امريكا و چهار كشور ديگر عضو دائم شوراى امنيت و داراى حق وتو هستند. ولى واقعيت چيزى ديگرى است. به نظر بسيارى از صاحبنظران سياسى امريكا حرف آخر را در شوراى امنيت مىزند. اگر سازمان ملل را به مدرسهاى تشبيه كنيم و شوراى امنيت را به كلاس، امريكا رئيس اين مدرسه، انگليس معلم كلاس، فرانسه در حكم مبصر كلاس، شوروى چون شاگرد ساعى و درسخوان اين كلاس و چين مانند دانشآموز مستمع آزاد كلاس است؟ ! !
با همين ديد و تحليل است كه مشاهده مىكنيم امريكا در بحران اشغال كويت در مدت كوتاهى تعداد زيادى قطعنامه را در شوراى امنيتبر عليه عراق به تصويب رساند،
متشکل از 58 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
امام خمينى سياستمدارى بزرگ و بزرگ سياستمدار
از بعد سياسى امام خمينى يك شخصيتبىنظيرى بود كه دوست و دشمن بر آن اذعان داشتند. عنوانهايى نظير تئوريسين بزرگ، صاحبنظر برجسته، تحليلگر سياسى فوقالعاده، استراتژيستبلند پايه، آيندهنگرى قوى، جهان بين منحصر به فرد، داراى دكترين عالى و پيچيده، ژرفنگر، غير قابل پيش بينى و داراى پيچيدگى بسيار دور بخشى از عنوانهايى بود كه شخصيتهاى جهانى به حضرت امام خمينى دادهاند، واقعيت اين است كه حضرت امام امت همه عنوانها و القاب فوق را داشت ولى اينها همه صفات امام نبود، بلكه ناظران بينالمللى هر كدام از ديدگاه خاصى امام عزيز را مىديدند. اينك با توجه به محدوديت كلام گوشههايى از ويژگيهاى سياسى امام راحل را به شكلى كاملا موجز و خلاصه ذكر مىكنيم.
1- خودباورى به جاى خودباختگى:
يكى از برجستهترين اهداف امام عزيز تلقين روح خود باورى به عموم مسلمانان و بخصوص به مردم خود بود. بنيانگذار جمهورى اسلامى در اين استراتژى الهى خود از دو تاكتيك معروف استفاده مىنمود:
الف - تحقير قدرتها و ابرقدرتها
رهبر كبير انقلاب اسلامى كه به خوبى به جنايتهاى كشورهاى امپرياليستى در تحقير ملتهاى دربند آگاهى داشت و آثار ذلتبار سلطه ابرقدرتها را بر ملتها مشاهده نموده بود، درصدد برآمد كه اولا آنها را كوچكتر از آنچه هستند و نشان مىدهند معرفى كند، ثانيا بر مبناى قاعده تاييد باطل، باطل است، سعى وافر بر نفى تاثيرگذارى و موقعيتبرتر آنها داشتند. تكرار جمله امريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند، از امريكا در ذهن و فكر مردم ما كشورى و قدرتى ترسيم نمود كه قدرت هيچ كارى را ندارد. الحق همين جمله كاخ ابرقدرتى امريكا را فرو ريخت و حتى امكان واكنش مناسب در برابر طوفان سهمگين انقلاب اسلامى را از او گرفت. حال آنكه امريكا به عنوان يك واقعيت، ابرقدرتى بود كه به خود حق مىداد و مىدهد كه در امور داخلى كشورها مداخله نمايد. در ويتنام آنهمه جنايت مرتكب شود، گرانادا را به اشغال خود درآورد، ليبى را بمباران و در نيكاراگوئه دخالت نظامى نمايد. نوريهگا را از اريكه قدرت در پاناما به زير كشد و از اسرائيل حمايتبىقيد و شرط نمايد و به اعراب بىاعتنايى كند. اين درست است كه امريكا و چهار كشور ديگر عضو دائم شوراى امنيت و داراى حق وتو هستند. ولى واقعيت چيزى ديگرى است. به نظر بسيارى از صاحبنظران سياسى امريكا حرف آخر را در شوراى امنيت مىزند. اگر سازمان ملل را به مدرسهاى تشبيه كنيم و شوراى امنيت را به كلاس، امريكا رئيس اين مدرسه، انگليس معلم كلاس، فرانسه در حكم مبصر كلاس، شوروى چون شاگرد ساعى و درسخوان اين كلاس و چين مانند دانشآموز مستمع آزاد كلاس است؟ ! !
با همين ديد و تحليل است كه مشاهده مىكنيم امريكا در بحران اشغال كويت در مدت كوتاهى تعداد زيادى قطعنامه را در شوراى امنيتبر عليه عراق به تصويب رساند،
تحقيق امام خمينى سياستمدارى بزرگ و بزرگ سياستمدار
متشکل از 58 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 58 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت